در این نوشته میخواهیم با کمک آیات قرآن و سخنان معصومین، راههای کاربردی برای محکمتر کردن ایمان به خدا را با هم مرور کنیم. ایمان مانند گیاهی است که باید به آن رسیدگی کنیم تا رشد کند و پربار شود.
یکی از مهمترین کارها، یادگیری و شناخت بیشتر خداوند است. هرچه بیشتر با نامها، صفات و نشانههای قدرت او در جهان آشنا شویم، دلمان به او نزدیکتر میشود. خواندن قرآن با تأمل و فکر کردن درباره معانی آن، نور ایمان را در قلب ما روشن میکند.
انجام کارهای خوب و دوری از گناهان نیز ایمان را تقویت میکند. هر کار نیکی مانند نماز، کمک به دیگران یا گفتار مهربانانه، اثر مستقیمی بر روح و ایمان ما دارد. از سوی دیگر، گناهان مانند لکهای بر دل مینشینند و رابطه ما با خدا را کمرنگ میکنند.
همچنین، همنشینی با افراد باایمان و خوب میتواند بسیار تأثیرگذار باشد. دوستان صالح مانند آینهای هستند که نور ایمان را در وجود ما بازمیتابانند. یاد مرگ و آخرت نیز به ما کمک میکند تا هدف اصلی زندگی را فراموش نکنیم و برای روز واپسین آماده باشیم.
در پایان، باید بدانیم که ایمان هدیه و لطف خداست؛ پس باید از او بخواهیم که ایمان ما را استوار و پایدار نگه دارد.

تقویت ایمان به خداوند
امام حسن علیه السلام میفرمایند: “مَن عَرَفَ اللهَ أَحَبَّهُ”؛ به این معنا که هر کس خدا را بشناسد، او را دوست خواهد داشت. تا زمانی که انسان چیزی را نشناسد، نمیتواند به آن باور داشته باشد. بنابراین، نخستین گام برای باور کردن خدا، شناخت و آگاهی از اوست. پس از آن که ایمان پیدا کردیم، باید در جهت استوار کردن و قویتر کردن این ایمان تلاش کنیم. در ادامه، با روشهای تقویت ایمان به خدا که در کتاب پیامهای آسمان پایهٔ نهم آمده است، آشنا خواهیم شد.
راه های تقویت ایمان به خدا
۱- یاد همیشگی خداوند یکی از مؤثرترین روشها برای محکم کردن ایمان است. وقتی انسان به یاد خدا باشد، دلش آرام میگیرد و به آرامش درونی میرسد. این حالت اطمینان قلبی، باورهای دینی را مانند فولادی مقاوم و استوار میکند. خداوند در قرآن میفرماید: «الا بذکر الله تطمئن القلوب» (سوره رعد، آیه ۲۸)؛ آگاه باشید که تنها با یاد خدا دلها آرامش مییابد.
۲- راه دیگر برای استوار ساختن ایمان، شناخت دقیق و درست دین است. هرچه شناخت فرد از دین بیشتر باشد، باورهای او محکمتر شده و بهتر در برابر تبلیغات ضد دینی مقاومت میکند. اگر ایمان بر پایههای استوار قرآنی، روایی و منطقی بنا نشده باشد، در برابر طوفان شبهات و حوادث، تاب ایستادگی نخواهد داشت.
۳- راه سوم، محبت و عشق به خداست. عشق به خدا، پیامبر و اهل بیت (علیهمالسلام) نقش بزرگی در استحکام ایمان دارد. به گفته استاد مطهری، تشیع بر پایه محبت استوار است و تاریخ آن آکنده از دلدادگانی است که جان خود را فدا کردند. نمونه آشکار این عشق، فداکاری یاران امام حسین (علیهالسلام) در کربلاست که حاضر شدند هزار بار کشته شوند و از امام خود جدا نشوند. امام صادق (علیهالسلام) نیز فرمود: «هل الدین الّا الحبّ»؛ آیا دین چیزی جز محبت است؟
۴- انس با قرآن نیز راهی مهم برای افزایش ایمان است. قرآن میفرماید: «اذا تلیت علیهم آیاته زادتهم ایماناً» (سوره انفال، آیه ۲)؛ هنگامی که آیات قرآن بر آنان خوانده شود، ایمانشان فزونی مییابد. استاد جوادی آملی میگوید: بهترین راه برای رشد معنوی، انس با قرآن است. حتی اگر معنی آیات را به طور کامل درک نکنیم، خواندن قرآن عبادت است و نور الهی دارد. قرآن ریسمان نجات است و انسان را تحت ولایت خدا قرار میدهد. اگر کسی از نوجوانی با قرآن مأنوس شود، قرآن با جان او عجین میگردد و در برابر شبهات فرهنگی مقاوم میماند.
۵- عبادت، نیایش و همنشینی با علما و افراد صالح نیز در استواری ایمان مؤثر است. استفاده از دانش و معنویت آنان، باورهای دینی را تقویت میکند.
۶- در پایان، چکیده همه این راهها، تمسک به قرآن و عترت است. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: «إنّی تارک فیکم الثقلین: کتاب الله و عترتی أهل بیتی؛ ما إن تمسکتم بهما لن تضلّوا بعدی أبداً»؛ من دو گنجینه نزد شما میگذارم: کتاب خدا و عترتم. اگر به این دو تمسک کنید، هرگز پس از من گمراه نخواهید شد.
راه هاب تقویت ایمان به خدا در آیات قرآن کریم در فرمایشات آیت الله مصباح یزدی
قرآن کریم در آیهای دیگر نیز به عاملی برای افزایش ایمان اشاره میکند. خداوند در آیه چهارم سوره فتح میفرماید: هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ السَّکینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیزْدادُوا إِیماناً مَعَ إِیمانِهِمْ؛ او کسی است که آرامش را در دلهای مؤمنان نازل کرد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند.
بر اساس این آیه، کسانی که ایمان واقعی دارند، خداوند آرامش ویژهای بر قلب و جانشان حاکم میکند که باعث نیرومندتر شدن ایمان آنها میشود. قرآن نام این حالت را «سکینه» گذاشته است. معنای اصلی این کلمه، آرامش و ثبات است.
به طور خلاصه، «سکینه» حالتی از آرامش و استواری است که در شرایط گوناگون، به ویژه در موقعیتهای سخت و بحرانی، به انسان دست میدهد. قرآن در این آیه میگوید که یکی از لطفهای خدا به بندگان خاص و مؤمنان راستین، بخشیدن همین حالت به آنهاست.
همانطور که خداوند نعمتهای مادی مانند باران را از آسمان بر زمین میفرستد، نعمتهای معنوی نیز دارد که آنها را نه بر زمین، بلکه بر دلهای مؤمنان حقیقی نازل میکند.
این که این نزول چگونه است و آن چه نازل میشود چیست، چیزی است که تنها کسانی میتوانند درک کنند که این لطف شامل حالشان شده باشد و آن را از خدا دریافت کرده باشند.
البته این نعمت، بیحساب و کتاب به کسی داده نمیشود و مسلماً کسانی شامل آن میشوند که لیاقت و شایستگی خاصی در خود به وجود آورده باشند. خداوند خودش وعده داده است که اگر کسی در راه نزدیک شدن به او حرکت کند، یاریاش میکند و اگر او یک قدم به سوی خدا بردارد، خدا ده قدم به سوی او میآید.
در حدیث قدسی میفرماید: مَنْ تَقَرَّبَ اِلَىَّ شِبْراً تَقَرَّبْتُ اِلَیهِ ذَراعاً؛ کسی که به اندازه یک وجب به من نزدیک شود، من به اندازه یک ذراع به او نزدیک میشوم.
قرآن نیز میفرماید: وَ الَّذِینَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً؛(محمد.17) و کسانی که هدایت یافتند، [خدا] بر هدایتشان افزود. این قانون در جهت مخالف نیز صادق است؛ برای کسانی که راه گمراهی در پیش میگیرند.
گواه آن، آیات قرآن است: وَ أَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَتْهُمْ رِجْساً إِلَى رِجْسِهِمْ؛(توبه.125) اما کسانی که در دلهایشان بیماری است، پلیدی بر پلیدیشان افزود. بحث درباره آیات قرآن است؛ میفرماید: کسانی هستند که آیات قرآن نه تنها آنان را هدایت نمیکند، بلکه بر گمراهیشان میافزاید!
آنها که اساس کار خود را بر انحراف گذاشتهاند و تصمیم گرفتهاند با تمام قوا به سوی تاریکی بتازند، خداوند نیز سقوط آنان را سریعتر میکند: فَلَمّا زاغُوا أَزاغَ اللّهُ قُلُوبَهُمْ وَ اللّهُ لا یهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقِینَ؛(صف.5) پس هنگامی که [از حق] منحرف شدند، خدا دلهایشان را [از حق] منحرف کرد، و خدا مردم نافرمان را هدایت نمیکند.
آری، گمراه کردن خدا این گونه است؛ و هنگامی که خدا کسی را گمراه کند، هیچ کس توانایی هدایت او را ندارد: وَ مَنْ یضْلِلِ اللّهُ فَما لَهُ مِنْ هاد؛(زمر.23) و هر که را خدا گمراه کند، برای او هیچ راهنمایی نیست. البته این انتخاب نادرست خودشان است که این بلا را برایشان به ارمغان میآورد.
به هر حال، این قانون خداوند است که اگر کسی در مسیر هدایت قدم بردارد، خدا او را یاری میکند و هدایتش را بیشتر مینماید و هر کس نیز در راه گمراهی و انحراف گام بردارد، خداوند گمراهیاش را افزون میکند.
در سوره اسراء به این قانون الهی اشاره شده است: مَنْ کانَ یرِیدُ الْعاجِلَةَ عَجَّلْنا لَهُ فِیها ما نَشاءُ لِمَنْ نُرِیدُ ثُمَّ جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ یصْلاها مَذْمُوماً مَدْحُوراً وَ مَنْ أَرادَ الاْخِرَةَ وَ سَعى لَها سَعْیها وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِک کانَ سَعْیهُمْ مَشْکوراً کلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّک وَ ما کانَ عَطاءُ رَبِّک مَحْظُوراً؛(اسراء. 18-20) هر کس زندگی زودگذر [دنیا] را بخواهد، به هر کس که بخواهیم [بهرهای] از آن را به سرعت میدهیم، سپس جهنم را برای او قرار میدهیم که در حالی خوار و رانده شده است، وارد آن میشود.
و هر کس آخرت را بخواهد و با تمام توان برای آن بکوشد و مؤمن باشد، پس اینانند که تلاششان مورد قدردانی قرار خواهد گرفت. ما به هر دو گروه [اهل دنیا و اهل آخرت] از بخشش پروردگارت یاری میرسانیم و بخشش پروردگارت از هیچ کس دریغ نشده است.
پس خداوند به هر دو گروه کمک میکند و یاری خود را از هیچ یک دریغ نمیکند. البته طبیعی است که کسی که در مسیر هدایت و بهشت گام برمیدارد، یاری خداوند او را سریعتر به مقصد میرساند، و کسی هم که راه گمراهی و جهنم را در پیش میگیرد، کمک الهی باعث میشود زودتر به جهنم و عذاب خدا برسد!