انشا طنز در مورد اگر من رئیس جمهور بودم

انشا طنز در مورد اگر من رئیس جمهور بودم

پربازدیدترین این هفته:

دیگران در حال خواندن این صفحات هستند:

اشتراک گذاری این مطلب:

فهرست مطالب:

اگر من رئیس‌جمهور بودم، کارهایی می‌کردم که زندگی برای همه مردم کشورم بهتر و آسان‌تر شود. اول از همه، سعی می‌کردم مشکلات اصلی مردم را حل کنم.

به آموزش و پرورش توجه زیادی می‌کردم. مدرسه‌ها باید جای خوبی برای یادگیری باشند. معلمان باید حقوق خوبی بگیرند و دانش‌آموزان با امکانات کامل درس بخوانند. من دوست داشتم همه بچه‌ها، چه در شهر و چه در روستا، بتوانند به مدرسه‌های خوب بروند و آینده‌شان روشن شود.

برای کسانی که کار ندارند، فکر می‌کردم. سعی می‌کردم کارهای جدید ایجاد کنم تا جوانان ما بیکار نمانند. همچنین از کسانی که کسب‌وکار کوچکی دارند، حمایت می‌کردم تا کارشان رونق بگیرد.

به سلامت مردم هم اهمیت زیادی می‌دادم. بیمارستان‌ها باید مجهز و پزشکان دلسوز باشند. دارو باید به اندازه کافی و با قیمت مناسب در دسترس همه باشد. هیچ کس نباید به خاطر هزینه درمان نگران باشد.

محیط زیست برایم خیلی مهم بود. از طبیعت کشورمان محافظت می‌کردم تا هوای پاک و آب تمیز داشته باشیم. جنگل‌ها و رودخانه‌ها باید سالم بمانند تا ما و فرزندانمان زندگی سالمی داشته باشیم.

بین همه مردم، چه در شهر و چه در روستا، عدالت برقرار می‌کردم. همه باید از امکانات یکسان برخوردار باشند و فرصت‌های برابر داشته باشند.

در پایان، سعی می‌کردم کشورمان را در جهان سربلند کنم. با دیگر کشورها با احترام رفتار می‌کردم و دوستی و صلح را گسترش می‌دادم.

رئیس‌جمهور بودن مسئولیت بزرگی است. من سعی می‌کردم با honesty و دلسوزی برای مردم خدمت کنم تا کشورمان جای بهتری برای زندگی شود.

انشا طنز در مورد اگر من رئیس جمهور بودم

اگر من رئیس جمهور بودم

اگر من رئیس جمهور بودم، مانند باغبانی مهربان می‌شدم که به همه گل‌های باغش به یک اندازه رسیدگی می‌کند. اولین کاری که می‌کردم، این بود که به مدرسه‌ها سر می‌زدم. می‌خواستم بدانم بچه‌ها چه رویاهایی در سر دارند و چه چیزهایی آن‌ها را نگران می‌کند. برایم مهم بود که هر دانش‌آموزی، در هر کجای این سرزمین، بتواند در مدرسه‌ای زیبا و با امکانات خوب درس بخواند.

سپس، نوبت به پزشکان و بیمارستان‌ها می‌رسید. تمام سعی‌ام را می‌کردم تا دارو و درمان برای همه مردم به آسانی در دسترس باشد و کسی به خاطر هزینه‌های درمان دچار دردسر نشود.

برای پدرها و مادرها هم فکر می‌کردم. کاری می‌کردم تا همه بتوانند شغل مناسب و درآمد کافی داشته باشند تا زندگی برای خانواده‌ها آسان‌تر شود. دوست داشتم در هر محله، پارک‌های سبز و تمیز با فضایی برای بازی بچه‌ها و استراحت بزرگترها بسازم.

اما از همه مهم‌تر، کاری می‌کردم که مردم با هم با محبت و احترام رفتار کنند. به همه می‌گفتم که ما مانند اعضای یک خانواده بزرگ هستیم و باید در شادی و غم یکدیگر شریک باشیم.

اگر من رئیس جمهور بودم، کشورمان را به خانه‌ای امن و شاد برای همه تبدیل می‌کردم، خانه‌یی که در آن، رویاهای همه کودکان امکان رشد و پرواز داشته باشد.

انشا اگر من رئیس جمهور بودم

امروز که تصمیم گرفتم دربارهٔ رئیس‌جمهور شدن بنویسم، ذهنم کاملاً قفل کرد. تعجب کردم چون قبلاً به راحتی می‌توانستم، حداقل در تخیلاتم، رئیس‌جمهور شوم. آن هم رئیس‌جمهوری که از کوچک‌ترین جزئیات کشورش باخبر است. یا حتی فکر می‌کردم که علم غیب دارم و می‌دانم هرکس در هر شغلی چطور زندگی می‌کند. می‌فهمیدم که بیشتر دانش‌آموزان فعالیت بدنی زیادی دارند، پس به مدیران مدارس دستور می‌دادم حتی اگر شده با سختی فراوان، خوراکی مناسب و سالم برایشان فراهم کنند تا مثل بچه‌های خوش‌اندام و سالم تبلیغات تلویزیونی، شیر بنوشند و قوی شوند؛ به قدری قوی که مانند شیر شوند.

البته روشن است که همهٔ رئیس‌جمهورها دلسوز مردم هستند. اما من قبلاً تصور می‌کردم اگر رئیس‌جمهور شوم، دل‌سوزی‌ام چندبرابر خواهد بود. همیشه به خاطر می‌آورم که مردم مرا انتخاب کرده‌اند. یا این را در نظر می‌گیرم که رئیس‌جمهور، تنها وقتی معنا دارد که مردمی وجود داشته باشند. اساساً من رئیس‌جمهور می‌شوم تا حرف‌های درست و منطقی مردم را بشنوم. بعد به وزیرانی که انتخاب کرده‌ام می‌گویم: یادتان باشد ما را برای خدمتگزاری انتخاب کرده‌اند، نگویید از اول وزیر به دنیا آمده‌اید و فقط به فکر خودتان باشید.

راستش را بخواهید، بعضی وقت‌ها هم که به رئیس‌جمهور شدن فکر می‌کردم، حالت مسخره‌ای به چهره‌ام می‌گرفتم و با خود می‌گفتم: «بی‌خیال این فکرها شو!» رئیس‌جمهور شدن مسئولیت بسیار سنگینی دارد، آن‌قدر سنگین که می‌تواند کوه را آب کند. حالا تو که تازه شروع کرده‌ای، چطور چنین رویاهای بزرگی در سر می‌پرورانی؟ بعد دوباره پشیمان می‌شدم و با خود فکر می‌کردم: اگر رئیس‌جمهور شوم، همهٔ مردم برایم مانند خانواده عزیز خواهند بود. از مشکلاتشان ناراحت می‌شوم و از شادی‌هایشان پر از انرژی و سبکی می‌شوم، طوری که گویی می‌توانم پرواز کنم.

این روزها به نتیجهٔ نهایی رسیده‌ام: وقتی بزرگ شدم، حتماً رئیس‌جمهور خواهم شد. رئیس‌جمهوری با قلبی مهربان که به پیشرفت کشور و مردمش فکر می‌کند.

پیشنهاد: انشای خواندنی در مورد اگر من …
* دوستان عزیز، اگر شما هم انشایی با این موضوع نوشته‌اید، می‌توانید از طریق بخش نظرات برای ما ارسال کنید.
اختصاصی مدیر تولز – نویسنده: اصغر فکور

اینجا می تونی سوالاتت رو بپرسی یا نظرت رو با ما در میون بگذاری:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *