انشا در مورد پدر و توصیف شخصیت او

انشا در مورد پدر و توصیف شخصیت او

پربازدیدترین این هفته:

دیگران در حال خواندن این صفحات هستند:

اشتراک گذاری این مطلب:

فهرست مطالب:

پدرم، قوی و مهربان است. او مانند کوهی استوار در زندگی ما ایستاده است. وقتی به چهره‌اش نگاه می کنم، چین و چروک‌های روی پیشانی‌اش حکایت از روزهای سخت و تجربه‌های فراوان دارد. دستانش با آن پوست زبر و پینه بسته، گواه سال‌ها کار و تلاش برای خانواده است.

نگاه پدرم همیشه عمیق و پر از مهر است. در سکوتش، گنجینه‌ای از خرد و محبت نهفته است. او کمتر حرف می زند، اما وقتی سخن می گوید، کلماتش پر از درس زندگی است. پدرم قهرمان بی ادعای زندگی من است که بدون هیچ چشمداشتی، از خانواده اش حمایت می کند.

در وجود پدرم، مهربانی و قدرت با هم آشتی کرده‌اند. او هم تکیه‌گاه محکم خانواده است و هم پناهگاهی امن برای ما. عشق او در دل‌های ما ریشه دوانده، مانند درختی کهنسال که سایه‌اش بر زندگی ما گسترده است.

پدرم برایم نماد ایستادگی، فداکاری و عشق بی پایان است. وجودش برکت خانه ماست و نبودش غیرقابل تصور. او نه تنها پدر، که بهترین راهنمای زندگی من است.

انشا در مورد پدر و توصیف شخصیت او

یک انشای ادبی و در عین حال ساده در مورد ویژگی‌های پدرم نوشته‌ام. این متن به دانش‌آموزان کمک می‌کند تا با شیوه‌ی نگارش و مهارت‌های نوشتاری بهتر آشنا شوند. در ادامه با ما همراه باشید.

انشا درباره پدر

برخی اسمها تنها یک معنا دارند و هیچ گونه تفاوتی در آنها نیست. پدر، یکی از همین اسمهاست. پدر در هر کجا که باشد، با هر چهره و هر شغلی، و با هر رنگ پوستی، باز هم پدر نامیده می‌شود.

پدر فقط یک اسم نیست. برای من که پدرم را می‌بینم، هم بیرون از خانه زحمت می‌کشد و هم در خانه با مهربانی با ما رفتار می‌کند، معنایش بسیار بزرگ و عمیق است. وجودش مایهٔ آرامش و دلگرمی است. برای پدرانی که بی‌صدا و بی‌چشمداشت برای خانواده تلاش می‌کنند، چه معنایی بهتر از این می‌توان یافت؟

برای پدری که غم‌هایش را برای خودش نگه می‌دارد و شادی‌هایش را به خانواده هدیه می‌دهد، چه جمله‌ای می‌تواند همهٔ خوبی‌هایش را بیان کند؟ چه جمله‌ای می‌تواند پایانِ همهٔ حرف‌هایی باشد که درباره‌اش می‌زنی؟

به گمان من، خدا پدر را آفرید تا در سخت‌ترین روزهای زندگی، شانه‌هایش را بی‌منت به فرزندانش بدهد. شانه‌هایی که مطمئنم فرشتگان نیز آنها را دوست دارند، چون از جنس عشق آفریده شده‌اند.

چه خوب است اگر همهٔ بچه‌ها و حتی بزرگترها، از نعمت داشتن پدری خوب برخوردار باشند. پدری که آنها را دوست دارد و در برابر این دوست داشتن، تنها خواسته‌اش دیدن لبخند روی لبان آنهاست.

دلم می‌خواهد روزی که پدر شدم، دست‌هایم را به آسمان بلند کنم و از خدا بخواهم که هیچ پدری از فرزندش ناسپاسی نبیند. هیچ وقت… هیچ وقت پدری، بی‌وفایی روزگار را نچشد. دستش همیشه گشاده و روزی‌اش فراوان باشد. از خدا می‌خواهم که همهٔ پدرها همیشه شاد و خوشحال باشند.

_ دوستان عزیز در صورتی که انشایی با این موضوع نوشته اید می توانید از قسمت نظرات برای ما ارسال کنید.
اختصاصی مدیر تولز _ نویسنده: اصغر فکور

اینجا می تونی سوالاتت رو بپرسی یا نظرت رو با ما در میون بگذاری:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *