انشا در مورد سفر به کویر

انشا در مورد سفر به کویر

پربازدیدترین این هفته:

دیگران در حال خواندن این صفحات هستند:

اشتراک گذاری این مطلب:

فهرست مطالب:

سفر به کویر یک ماجراجویی فراموش‌نشدنی است. در این سفر، آسمان بالای سرت کاملاً صاف و آبی است و وقتی شب می‌شود، هزاران ستاره در آسمان می‌درخشند، انگار که می‌توانی با دست به آن‌ها برسی.

هوای کویر در روز گرم است، اما با وزش یک باد ملایم، خنکایی دلپذیر در هوا پخش می‌شود. شن‌های نرم زیر پا و تپه‌های شنی که مدام شکلشان تغییر می‌کند، صحنه‌های زیبایی را به وجود می‌آورند. سکوت کویر آنقدر عمیق است که می‌توانی صدای تپش قلب خودت را بشنوی. این سکوت به آدم آرامش عجیبی می‌دهد.

در میان این همه خشکی، گاهی یک درخت قدیمی یا یک گیاه کویری را می‌بینی که نشان می‌دهد زندگی حتی در سخت‌ترین شرایط هم جریان دارد. تماشای طلوع و غروب خورشید در کویر یکی از زیباترین صحنه‌هایی است که می‌توان دید. رنگ‌های آسمان در این لحظات آنقدر زیبا و چشمگیر است که آدم فکر می‌کند در یک نقاشی زنده قرار گرفته است.

سفر به کویر مانند یک سفر به درون خودت است. در آنجا از شلوغی شهر و زندگی روزمره فاصله می‌گیری و فرصت پیدا می‌کنی تا به خودت و دنیای اطرافت بهتر فکر کنی. این سفر درسِ قناعت و صبوری را به آدم می‌آموزد و یادآوری می‌کند که در سادگی و آرامش، گنجینه‌ای از لذت و خوشبختی وجود دارد.

انشا در مورد سفر به کویر

سفر به دل کویر، سفری به دنیای سکوت و آرامش است. در این انشا می‌خواهیم با هم قدم در این سرزمین شگفت‌انگیز بگذاریم و زیبایی‌های آن را با کلماتی ساده و روان توصیف کنیم. این متن به شما کمک می‌کند تا با شیوه‌ی نوشتن یک متن ادبی و توصیفی آشنا شوید. با ما همراه باشید تا با هم سفری خیالی به آغوش گرم کویر داشته باشیم.

موضوع انشا سفر به کویر

وقتی از زیبایی‌های طبیعت حرف می‌زنیم، معمولاً یاد جنگل‌های سرسبز، دریاهای پهناور، رودخانه‌های خروشان یا دشت‌های پر از گل می‌افتیم و کمتر کسی به فکر توصیف زیبایی‌های کویر می‌افتد. خیلی از افرادی که تا به حال کویر را از نزدیک ندیده‌اند، فکر می‌کنند کویر فقط یک بیابان خشک و بی‌آب است. من هم قبل از این که به کویر سفر کنم، همین فکر را داشتم. ایران ما در استان‌هایی مثل اصفهان، سمنان، یزد و کرمان، کویرهای زیبایی دارد؛ مثل کویر مصر، ابوزیدآباد، مرنجاب و جاهای دیگر. همین حالا که حرف از کویر شد، یاد سفرم به ابوزیدآباد و خاطرات قشنگ آن افتادم.

این سفر که با چند تا از دوستانم رفتیم، تبدیل به یکی از بهترین خاطرات زندگی من شد. ما از تهران به سمت کویر ابوزیدآباد راه افتادیم و حدود ساعت ۹ شب به مقصد رسیدیم. وقتی از ماشین پیاده شدیم، نرمی شن‌های کویر زیر پاهایم حس خوبی داشت. همین که سرم را بالا آوردم، آسمان تاریک، پر از ستاره‌های درخشان و چشمک‌زن بود. ما تصمیم گرفته بودیم به جای ماندن در کاروانسرا، چادر بزنیم و شب را زیر آسمان کویر بخوابیم. اتفاقاً آن شب، بارش شهابی هم بود و دیدن آن همه شهاب‌سنگ که میان ستاره‌ها حرکت می‌کردند، واقعاً توصیف‌نشدنی بود. این هم یکی از همان زیبایی‌های پنهان کویر بود.

تا صبح کنار آتش نشستیم و منتظر طلوع آفتاب بودیم. وقتی خورشید کمکم از پشت تپه‌های شنی سر برآورد، به آرامی به شن‌های سرد، گرما بخشید و یک فضای رویایی به وجود آورد. راه رفتن و دویدن روی شن‌های نرم کویر با پای برهته حس فوق‌العاده‌ای دارد، فقط باید مراقب باشی تا روی جانورانی که در شن‌ها پنهان شده‌اند، پا نگذاری.

بعضی‌ها فکر می‌کنند غروب در کویر حالتی غمگین دارد، اما من معتقدم که غروب خورشید در کویر، یکی از زیباترین صحنه‌هایی است که خداوند آفریده. ای کاش دوباره فرصتی پیش بیاید تا به کویر سفر کنم و خاطرات تازه‌ای برای خودم بسازم.

موضوعات پیشنهادی برای انشای دانش‌آموزی
انشای اختصاصی

اینجا می تونی سوالاتت رو بپرسی یا نظرت رو با ما در میون بگذاری:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *