در یک روز سرد زمستانی، در دوازدهم بهمن ماه سال ۱۳۵۷، اتفاقی بزرگ در آسمان ایران رخ داد. هواپیمای بزرگی که همه منتظر آن بودند، در فرودگاه تهران به زمین نشست. درِ هواپیما باز شد و مردی با نگاهی آرام و ارادهای پولادین، پلهها را پایین آمد. او کسی نبود جز امام خمینی(ره)، رهبر بزرگ انقلاب اسلامی.
مردم از همه شهرها و روستاها، خود را به خیابانهای تهران رسانده بودند. جمعیت آنقدر زیاد بود که چشمکار نمیکرد. گویی رودی خروشان از انسانها، خیابانها را پر کرده بود. صورتها پر از شور و شوق بود و فریاد “الله اکبر” مردم، آسمان را به لرزه درمیآورد. این فریاد، نشانه امید و پیروزی بود.
امام خمینی(ره) پس از سالها دوری از وطن، به خانه بازگشته بود تا مردمش را از زیر یوغ حکومت ستمشاهی نجات دهد. ایشان با سخنان قوی و روحیهبخش خود، به مردم دلگرمی میداد و آنان را برای به دست آوردن آزادی و استقلال راهنمایی میکرد.
سرانجام، در بیست و دوم بهمن ماه، انقلاب اسلامی مردم ایران به پیروزی رسید. این روز، پایان حکومت پادشاهی و آغاز حکومت مردمی بود؛ حکومتی که در آن، ارزشهای اسلامی و خواست مردم، بر همه چیز حاکم است.
پیروزی انقلاب اسلامی، مانند طلوع خورشیدی بود که پس از یک شب طولانی و تاریک، روشنی و گرمی را به ایران بازگرداند. این انقلاب، ثمره ایمان راسخ مردم، رهبری حکیمانه امام خمینی(ره) و فداکاریهای بیشمار بود. یاد و خاطره آن روزهای بزرگ، برای همیشه در قلب مردم ایران زنده خواهد ماند.

در این مطلب، یک نوشتهٔ زیبا در مورد دهه فجر و موفقیت انقلاب اسلامی ایران آورده شده است. در ادامه با ما همراه باشید.
انشا دهه فجر و پیروزی انقلاب
در آن روزگار، تاریکی و ستم بر ایران سایه گسترده بود. کسی حق نداشت از رنجها و مشقتهایی که حکومت به مردم تحمیل میکرد، سخن بگوید؛ مگر آنکه جان خود را در این راه از دست بدهد. آن سالها، سالهای دشواری بود؛ سالهایی که کشور، بار سنگین فشارهای سیاسی و اقتصادی را تحمل میکرد. این فشارها نتیجه بیلیاقتی شاه و تصمیمهای نادرست او بود، تا جایی که گاهی بخشی از خاک ایران نیز از دست میرفت.
این بیتدبیریها چیز تازهای نبود، بلکه میراثی بود که نسل به نسل از پادشاهان پیشین به جا مانده بود. در آن سالها، با هر اعتراضی، خون مردم بیگناه بر زمین میریخت. درست در زمانی که شاه امنیت کشور را از بین برده بود و از بیگانگان فرمان میگرفت، جوانان زیادی بودند که از امام خمینی پیروی میکردند و برای آزادی میهن، جان عزیز خود را فدا میکردند. جوانانی که هنوز پس از سالها، استخوانهای پوسیدهشان به میهن بازگردانده میشود…
در دوازدهم بهمنماه سال ۱۳۵۷، امام خمینی به ایران بازگشت. آمریکا و دنبالهروهایش میخواستند او را نابود کنند، اما هرگز موفق نشدند و سرانجام امام پیروز شد. این پیروزی، به انقلابی انجامید که رنگ و بوی اسلام گرفته بود و هیچ بیگانهای اجازه نداشت در آن دخالت کند.
همه یاران امام خمینی، چه بزرگ و چه کوچک، با فرمان او از کشور دفاع کردند و خون خود را برای این سرزمین ریختند. امام خمینی مانند پدری دلسوز از جامعه محافظت کرد و نگذاشت ستمی که همه جا را گرفته بود، ادامه پیدا کند. با آمدن او، ستمگرانی مثل شاه و بختیار، خوار و ذلیل فرار کردند.
امروز که ما در آرامش و امنیت زندگی میکنیم، همهی این نعمتها را مدیون امام خمینی و شهدایی هستیم که جان خود را برای این کشور فدا کردند. شیرینی امنیت را فقط کسانی میفهمند که در سرزمینهای زیر ستم زندگی میکنند و آزادی از آنان گرفته شده است. شیرینی امنیت را پناهندگانی درک میکنند که سوار بر قایقها میگریزند و در امواج خروشان دریا غرق میشوند. شیرینی امنیت را دخترانی میفهمند که مورد آزار بیگانگان قرار میگیرند و خانههایشان به زور غارت میشود.
آری، امنیت بسیار شیرین است. امنیتی که امام و شهیدان برای این کشور به ارمغان آوردند. ما تا زندهایم، مدیون شهدا هستیم. شادی روح امام و شهدا صلوات.
موضوعات پیشنهادی انشاهای دانشآموزی
انشا دهه فجر _ اختصاصی مدیر تولز